تحولات لبنان و فلسطین

نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی گفت: مشکلی که امروز با برخی از جریان‌های سیاسی در کشور داریم مسئله جدایی دین از سیاست است امروز هم برخی ها مسائل رهبری و اطاعت از حجت ولی خدا را در کنار اندیشه سیاسی و اقتصادی خود مطرح می کنند و می گویند ما چرا در راس قدرت نیستم و چرا قدرت را به دست نگیریم.

مشکل کشور با برخی از جریان‌های سیاسی مسئله جدایی دین از سیاست است

به گزارش قدس آنلاین، آیت الله سید احمد علم الهدی در مراسم ظهر شهادت امام محمدباقر(ع)  که با رعایت پروتکل های بهداشتی در مسجد گوهرشاد حرم مطهر رضوی برگزار شد، اظهار کرد: ما توفیق درک منای امشب را نداشتیم، اما اینجا سرزمین منای حضرت امام رضا(ع) است خدا را شکر می‌کنیم که این توفیق را به ما دادند که در این سرزمین، عزا و سوگ شما را برگزار کنیم و مردم ارادت خود را به میوه دل شما امام رضا(ع) نشان دهند.

نماینده ولی فقیه درخراسان رضوی با بیان اینکه ما باید در این کار یک معرفت‌شناسی خاصی هم از امام باقر (ع) داشته باشیم، گفت: معمولا شخصیت سیاسی ائمه ما بعد از امام حسین(ع) تا موسی ابن جعفر(ع) و بعد از امام رضا(ع) تا وجود اقدس امام زمان(عج) شخصیت سیاسی و نقش آفرینی این امامان بزرگوار در مقابله با جریان غصب و جاعل بنی‌امیه و بنی عباس شخصیت مجهولی است و غالبا شیعیان و علاقه مندان در سیره سیاسی ائمه توجه کمتری دارند.

وی ادامه داد: آنچه مسلم است در چهره سیاسی و شخصیت ولایی امام باقر(ع) ایجاد انقلاب فرهنگی و فکری است که ایشان در آن زمان دست به یک انقلاب فرهنگی زدند و وجود امام صادق تکمیل‌کننده این کار بودند.

آیت‌الله علم‌الهدی بیان کرد: وقتی حضرت محمد(ص) از راز وجودی امام باقر(ع) برای جابرابن عبدالله انصاری پرده برمی‌دارد می‌گوید تو آنقدر عمر می‌کنی که او را درک می‌کنی او وصی پنجم من است از قول من به او سلام برسان من امیدوارم او علم را می‌شکافد، لقب باقر و باقرالعلوم لقبی است که از طرف پیامبر(ص) به امام باقر(ع) داده شده است.

نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی با اشاره به ایجاد انقلاب فرهنگی امام باقر(ع)، خاطرنشان کرد: در آن موقع هم برای برخی مطرح بود که موقعیت سیاسی جامعه موقعیت سقوط بنی‌امیه بود و دچار ضعف شده بودند با آن ضعف زمان مقتضی یک انقلاب سیاسی بود و برادر امام باقر حضرت زید دست به یک انقلاب سیاسی زد و اگر امام با برادر خود هماهنگ می‌شد و یک قیام جامع شکل می‌گرفت شاید بنی امیه سقوط می‌کرد و خلافت به ائمه می‌رسید، اما چه مانعی داشت امام با برادر خود هماهنگ شوند و حکومت بنی‌امیه را ساقط کنند؟

وی ادامه داد: این مسئله برای برخی از تحلیگران سیاسی سیره ایمه پیش می‌آید، چرا امام انقلاب فرهنگی را بر انقلاب سیاسی ترجیح دادند علت این بود که ائمه در مسیر براندازی مسیر انحراف از ریشه بودند و مردم جوری فکر می‌کردند که حکومت‌داری و سیاست‌مداری یک حقیقتی جدای از دین بوده، اما سیاست و اراده مملکت یک بخش دیگر است.

آیت‌الله علم‌الهدی با اشاره به ماجرای سقیفه بنی ساعده و غصب خلافت امیر المومنین، گفت: قضیه سقیفه بنی ساعده فقط غصب خلافت امیرالمومنین نبود، بلکه انحراف رهبری بود.

نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی ادامه داد: امت اسلام به وسیله پیامبر تاسیس شد پیامبر(ص) آن موقع دو رهبری داشتند یکی رهبری مرامی که مردم را در مسیر اجرای قرآن راه می‌بردند، اما یک رهبری سیاسی هم داشتند جنگ و غزوات پیامبر تدبیر رسول الله در اداره امت بود و جریان در مسیر مبعوث شدن پیامبر(ص) ادامه داشت، اما بعد از پیامبر رهبری پیامبر تمام نشده است، این رهبری باید در امت اسلام ادامه پیدا می‌کرد باید رهبری مرامی و سیاسی با هم آمیخته می‌شد بنای امامت هم همین بوده، تلفیقی از رهبری مرامی و سیاسی و در تداوم رهبری پیامبر است.

وی ادامه داد: در واقعه غدیر جمله‌ای که پیامبر() فرمود این جمله عمق دارد، اینکه ایشان فرمودند، هرکه من مولای اویم این علی مولاای اوست عمق فرمایش پیامبر این است که همان طور که من رهبریی مرامی و سیاسی داشتنم این را علی دارد و آنی که بعد از من ادامه دارد تنها اقامه قرآن و احکام آن نیست، بلکه رهبری من است و رهبری مرامی و سیاسی تلفیق شده در حضرت علی(ع) وجود دارد و حضرت به عنوان امام قابل رقابت در قدرت نیست.

آیت‌الله علم‌الهدی متذکر شد: مشکل اصلی که در سقیفه بنی ساعده به وجود آمد این بود که آنها رهبری سیاسی را از رهبری مرامی جدا کردند همه به علم و سیاست و فضیلت حضرت علی(ع) اعتقاد داشتند، اما می‌گفتند مسئله حکومت داری یک چیز دیگر است و دین را از سیاست جدا می دانستند، الان هم هرکس می خواهد بعد از پیامبر حاکم شود باید هر دو رهبری را داشته باشد.

نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی با بیان اینکه بزرگ‌ترین جنایتی که دستگاه سقیفه بنی ساعده انجام داد تنها غصب خلافت امیرالمومنین نبود گفت: آنها سیاست را دین از دین جدا کرد یعنی گفتند، لازم نیست خلیفه سواد و دین داشته باشد، بلکه باید کشور اداره کند لازم نیست قضاوت و تفسیر قرآن بداند و وقتی مسئله‌ای پیش می امد نمی‌دانستند قضیه شرعی چیست، می‌گفت، چون ابالحسن نیست نمی‌توان قضاوت کرد یعنی امیرالمومنیت را به عنوان افضل امت مورد اعتقاد بود اما کاری کردند که رهبری سیاسی را از مرامی جدا کردند و برای حل این کار باید مسئله به اصل خود باز می‌گشت باید اول مردم این عقیده را پیدامی کردند که رهبر سیاسی باید رهبر مرامی هم باشد نمی‌شود در جهت هدایت و علوم اسلامی یک عنصر دیگری رهبری کند.

وی اظهار کرد: بنابراین اول امام انقلاب فرهنگی کردند تا اعتقاد در مردم به وجود بیاید مردم باید مدیریت جامعه را در رهبری مرامی و جامشین شخص پیامبر(ص) ببینند برای همن امام انقلاب فرهنگی را ترجیح دادند.

آیت‌الله علم‌الهدی یادآور شد: اینکه امام علی(ع) می‌فرمایند روزگار من را اینقدر پایین آورد که من و معاویه را در کنار هم قرار دادند مقصود امام علی(ع) این است که یعنی مردم نمی‌فهمند امام عنصر ساخته شده از سوی خداست و بعد از پیامبر باید رهبری سیاسی و مرامی مردم را به عهده بگیرند آمدند در مسابقه قدرت منی که تقوا و رسالت پیامبر را دارم، من را با پسر هند جگر خوار در یک جایگاه قرار دادند اگر آن روز امیرالمومنین دست به قدرت و شمشیر می‌بردند همه مردم را از شهر بیرون می‌کردند، اما برای اینکه مردم نگویند حکومت در اسلام مسئله قدرت است باید مردم بپذیرند رهبری جامعه اسلامی آمیخته با رهبری مرامی و سیاسی است برای همین امام باقر انقلاب فرهنگی را به انقلاب سیاسی ترجیح دادند به اینکه یک قیام نظامی انجام دهند.

نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی اظهار کرد: وقتی رهبری سیاسی و مرامی در یک فرد متمرکز شود جریان دیگری نمی‌تواند با او رقابت کند آنها می خواستند بگویند مسئله سر رقابت است.

وی خاطرنشان کرد: مشکلی که امروز با برخی از جریان‌های سیاسی در کشور داریم مسئله جدایی دین از سیاست است امروز هم برخی‌ها مسائل رهبری و اطاعت از حجت ولی خدا را در کنار اندیشه سیاسی و اقتصادی خود مطرح می‌کنند و می‌گویند ما چرا در راس قدرت نیستم و قدرت را به دست نگیریم این نیست ما مسلمان و شیعه هستیم شیعه تداوم بخش خط پیامبر است، بعد از پیامبر ما رهبری را به رسمیت می‌شناسیم که رهبر مرامی و سیاسی باشد رهبر سیاسی منهای مرامی را به رسمیت نمی‌شناسیم رقابت در امامت جایی ندارد.

آیت الله علم الهدی یادآور شد: بنی امیه که در واقع سر این سفره نشستند و نان این مسئله را خوردند با امام باقر مبارزه می‌کردند چون امام این خط را باطل کرده بودند و آنها می خواستند بگویند امامت رقابت دارد برای همین هشام امام را از مدینه به شام احضار کرد، روزی که امام وارد دمشق شدند به هشام خبر دادند امام وارد شده او در میدان تیراندازی بود دستور داد امام را به میدان تیراندازی بردند هشام جلو آمد و تیر و کمان را داد به امام و خواست بگوید امام با همه مردم در رقابت است و با مردم عادی یکی است و چون تیراندازی بلد نیست پس به درد رهبری و اداره مملکت نمی‌خورد، امام اول امتناع کرد که این ابطال نظریه هشام بود و سپس با اصرار، امام تیر اول را رها کردند که به دل هدف نشست تیر دوم به چوبه تیر اول و تیر سوم به چوبه تیر دوم نشست امام گفت، اگر ۱۰۰ تیر هم بیاندازم به همین کیفیت است.

نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی افزود: در واقع حضرت ثابت کردند اگر من باقرالعلوم هستم دنیا من را به عنوان اول عالم می‌شناسند و همه متوجه بیت علم امام شدند در همه تخصص‌های مدیریتی حکومتی هم من اول هستم و این واقعیتی بود که امام باقر جا انداختند یعنی با این انقلاب شیعه متشکل شد و جریان شیعه به عنوان جریان فکری اعتقاد ناب مطرح شد که جریان خلافت غاصبانه را به عنوان خلاف می دیدند و در عرصه اعتقاد وباور و قیام اثر داشت.

وی بیان کرد: دستگاه بنی امیه احساس کرد با این کیفیت نمی‌تواند با امام زندگی کند بحث مقابله با شخص حاکم نیست بلکه امام دارند اساس تز حکومتی را دارند از بین می برند برای همین دیدند نمی تواند مقابله کنند برای همین تصمیم کرفتند امام را به شهادت برسانند در واقه همه شهادت ائمه نقطه شکست دشمن بود، چراکه مستاصل بود برای همین دست به کشتن امام می‌زدند برای همین دست به شهادت امام باقر زدند.

آیت‌الله علم‌الهدی گفت: شهادت امام هم به این شکل بود که خلیفه یک استر اهدایی به امام داد و خواست با ان یم دور میدان شهر بچرخند تا مردم نظر داشتن خلیفه را به امام بدانند، امام با علم به اینکه در آن استر و در زین آن چه چیزی است و زهرآلود است به زور حاکم مدینه بر استر سوار شد و یک دور دور میدان مدینه گشتند پاها براثر زهر متورم شده بود و زهر اثر کرد که منجر به شهادت امام باقر(ع) شد.

منبع: فارس

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.